کلبه تنهایی من...
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه ، بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی . . . ! احساس تو چون طراوت باران است / بر زخم شکوفه های گل درمان است گاهی عمر تلف میشود به پای یک احساس ! احساسم را نمی فروشم ؛ حتی به بالاترین بها . . . ! شاید تو . . . به گمانم یادت پنجره ی احساسم را ، میکوبد . . . گریه شاید زبان ضعف باشد ، شاید کودکانه ، شاید بی غرور ، اما هر وقت گونه هایم خیس می شود می فهمم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساسم . . . سکوت میکنم احساسم را هیچکس محرم نیست ! ای کاش تیم احساسم انقدر قوی بود که هیچ کس جرات بازی با آن رانداشت . . . دلم که گرفته ساز میزنم گاهی برای دلم ، زیر آواز میزنم . . . بعد از اینکه بازی با احساسم تمام شد بذارش سر جاش ، لطفا . . . در زندگی به کسی اعتماد کن که بهش ایمان داری ، نه احساس ! آرزو دارم فقط یکبار سرت را روی سینه ام بگذاری تا طپش نامنظم قلبم را احساس کنی . ولی از این میترسم که قلبم به احترامت بایستد . . . ! دلم احساس غم دارد / در این انبوه ویرانی دلم احساس غم دارد ، در این انبوه ویرانی . . . جدا که شدیم هر دو به یک احساس رسیدیم ! میدونی قشنگترین احساس چه وقتیه !؟ دلت دریاست میدانم گاهی دنیایی از حرف داری و کلمه ای نیست ! چه احساس تنگی ! خوبم ! احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی . . . همیشه تو را در نفس هایم احساس می کردم ، تو همیشه همراه من بودی ! علت جدایی تو از من ، من بودم ! آنقدر هوای حوصله ام سرد است ، که انگشتان احساسم سِر شده است . می خواهم خودکشی کنم ؛ نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم ؛ کودک درونم ، هرچند بازیگوش باشد ؛ با احساس کسی بازی نمی کند . . . قلبم رو که تکه تکه کردی ، کارت که تموم شد صدایم کن تا خرده های احساسم را از روی زمین جمع کنم . . . و اینک باران برلبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش میدهد تا شاید از لحظه های دلتنگی عبور کنم . . .
هر وقت که در هوای تو می چرخم / انگار نفس کشیدنم آسان است . . .
گاهی احساس تلف میشود به پای عمر !
و چه عذابی میکشد کسی که هم عمرش تلف میشود هم احساسش . . . !
ولی آنگونه که بخواهم خرج میکنم !
برای آنهایی که لایق هستند . . .
سکوت میان کلامم باشی !
دیده نمیشوی ، اما من تو را احساس می کنم !
شاید تو هیاهوی قلبم باشی !
شنیده نمیشوی ، اما من تو را نفس می کشم . . . !
زیرا که در دلم هوای دلتنگی بر پاست . . .
هیچکس ، حتی بهترین کسم . . .
دلم که میگیرد نام تو را داد میزنم . . .
دلم که میگیرد گاهی فقط آرام طعنه به احساس میزنم . . .
حالا دلم گرفته . . .
کمی تا قسمتی ابری / و شاید باز بارانی . . .
کمی تا قسمتی ابری و شاید باز بارانی . . .
تو به فراغت ، من به فراقت یک حرف تفاوت که مهم نیست . . .
وقتی برمیگردی ، یواشکی به عشقت نگاه کنی . . .
می بینی که اونم داشته بهت نگاه میکرده . . . !
پر از احساس بارانی و این زیباست میدانم
در این ایام نورانی دعایم کن
که قلبت چشمه جوشان خوبیهاست میدانم . . .
و گاهی فقط باید دل به نغمه ای موسیقی بسپاری ! و آرام بگذری . . . !
باور کنید !
اشک ها را ریخته ام ، غصه ها را خورده ام ، نبودن ها را شمرده ام . . .
این روزها که می گذرد ، خالی ام ، خالی ام از خشم ، دلتنگی ، نفرت . . .
و حتی از عشق . . . !
خالی ام از احساس . . .
خدا جان ، دیگر توان خواستن ندارم ؛ امشب ، تو دعا کن . . .
من می گویم : آمین !
قید احساسم را می زنم . . .
برچسبها: